به نظر می‌رسد که ارسطو و افلاطون و سقراط و دکارت ابتدا راننده اسنپ بودند اما پس از اینکه در مجالس متعدد خواستگاری جواب رد شنیده اند، تصمیم گرفته اند که شغلی دهن پر کن اما کم زحمت انتخاب کنند. آنها با سر هم کردن تعدادی ایکس شعر، خود را فیلسوف معرفی کرده و بدین ترتیب از زیر مسئولیت های زندگی شانه خالی کرده اند. آنها به عنوان گشاد ترین انسانهای کائنات گوشه ای می‌نشستند و مادرشان برایشان آب پرتقال می‌آورد تا بیشتر ایکس شعر بنویسند، و بر حجم جزوه های فلسفه دانشجویان امروزی بیافزایند. فلاسفه انسانهای محترمی بودند اما از بد روزگار دچار انواع بیماری های حاد روانی شدند از جمله دکارت که مبتلا به پارانویا شد و گفت که از کجا معلوم که دو بعلاوه‌ی دو چهار می شود و آنقدر به همه چیز شک کرد که به یقین رسید چون یقین داشت که شک میکند. و از دارالمجانین مرخص شد زیرا آنقدر شک کرد که دیگر نکرد. علم فلسفه بیماری پارانویا را تبدیل به یک مکتب فکری نموده و اسمش را شک گرایی و شکاکیت گذاشته تا باکلاس بشود. اصلا من نمیدانم چرا این کساشیر باید تبدیل به جزوه شود و ما در قرن بیست و یک پول بدهیم تا آن‌ها را پرینت بگیریم و حفظ کنیم و مغزمان را باردار کنیم تا پاس شویم در حالی‌که می‌توانستیم وقت گران‌بهایمان را صرف دیدن سریال و انیمه کنیم.

دلنوشته های شب امتحانِ معرفت‌شناسی و داستان فلاسفه ی پارانوئید

های ,کنیم ,فلسفه ,کرده ,جزوه ,ایکس ,شود و ,کرد که ,بودند اما ,تبدیل به ,شک کرد

مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

ghazal100 منبرهای معنوی simorgheparvazt فروشگاه اینترنتی قاصدک طلایی فروش فایلهای درسی صورت جلسات انجمن اولیا و مربیان برق. قدرت. کنترل. الکترونیک. مخابرات. تاسیسات. آلاچیق و آیدا خلاصه حقوق جزای عمومی 2 دکتر اردبیلی صفحه اي عاشقانه با شعر